امروز تقریبا احساس خفتی درونخوار مرا فرا گرفته بود
بالاخره پس از ۴۵ روز پایم را از درب خانه بیرون گذاشتم و به دورهمی خانه ی پدربزرگ رفتیم
البته من مقصر نبودم و تا توانستم حنجره خرج کردم
حتی دیگر اعضای خانواده هم تقصیری نداشتند
پدربزرگ ابهت خودش را دارد و از آنهاییست که حرفش حکم آخر است
کم حرف اما سخت و مستحکم
پدر و مادرم دیگر روی نه گفتن به تلفنهایش را نداشتند
اما مرا بازهم احساسی از تهوع به خویش فرا گرفته


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها